از این غلط ها


یادداشت اول: درباره ی شونزده آذر چیزی ننوشتم و نمی دونم چرا... پیش خودم تکرار می کنم «جنگه آقا... جنگه... حتمن لازم داری از آسمون آتیش بباره که باورت بشه؟... جنگه»... اونوقتا که از آغا محمد خان قاجار و فتحعلی خان و اینا می خوندیم فکر می کردیم فقط تو کتاباس که دو نفر واسه تاج و تخت همدیگه رو پاره می کنن و مردم ِ یه روستا رو در دم از لب تیغ می گذرونن... و یهو پنجاه سال بعد می شه و یه آدم ِ صالح می آد و مردم یه نفسی می کشن و شروع می کنن آشیانِ سوخته رو از نو ساختن... الان می بینم حتی سی سال هم خیلیه... یه عالمه زندگیه... مخصوصن حالا که زندگی ِ منم قاطیشه، خیلی بودنش خیلی معلوم می شه...


یادداشت دوم: فیلم ِ For a moment, Freedom رو دیدم... تحسین برانگیز بود... فیلمنامه ی بسیار خوب، فریم بندی بسیار دقیق، صحنه هایِ مسحور کننده، زیر نویس ِ درست حسابی، خلاصه همه اش خوب بود... به نظر همراهان بازی ها خوب نبود که آنهم به نظر من خوب بود... قریب به پایانِ فیلم به پهنایِ صورت اشک می ریختم جوری که به خودم می گفتم آخه چته!... فکر کنم تا حدی قصه ی همه ی ما بود... خلاصه که آرش ت. ریاحی را باید بیشتر شناخت...

شب با صدایِ تو دماغی برایِ برادرم تعریف می کنم... می خندد که: خوشی زده زیر دلتون... تو آمریکای شمالی نشستی فیلم اروپایی نگاه می کنی!... راس می گه...


یادداشت سوم: آدمهایی رو دیدی که وقتی ازشون یه چیزی می خوای، مثلن یه چنگال، شروع می کنن به بررسی اینکه چرا چنگال می خوای و چی شده که چنگال می خوای و کم کم به این نتیجه می رسن که اون چیزی که واقعن لازم داری چنگال نیست و قاشقه و برو دنبال قاشق بگرد؟!... یهو به خودت می آی می بینی سر تا پا لباست رو عوض کردن و یه کلاهِ دلقکی هم گذاشتن رو کله ات!

اصلن نمی تونم تریس کنم ببینم چه جوری اینکار رو می کنن... فقط وقتی به خودم می آم که می بینم کلاه دلقکی رو سرمه!...


نظرات 3 + ارسال نظر
رضا چهارشنبه 18 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 03:12 ب.ظ

دیدی این فیلمو؟ من ندیدم.. یکی از دوستام دیده بود عشق کرده بود و فکر می کرد این آرش تی ریاحی لابد یک آدم معروفی یه تو ایران و من اسمشو هم نشنیده بودم... دانلود کردی؟ ایف یس کجا؟

سارا چهارشنبه 18 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 08:57 ب.ظ

فستیوالِ فیلم اروپا بود... نمی دونم دانلودیش رو بشه پیدا کرد یا نه... ما هم تصادفی این فیلم رو دیدیم... بعد که اومدم خونه دو ساعت داشتم وب رو سرچ می کردم ببینم این آرش ریاحی کیه...

نرگس پنج‌شنبه 19 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 02:25 ب.ظ

من ندیدم اون فیلما اما از اون ادمای پارگراف آخر زیاد دیدم. حرفی در مورد این آدمها ندارم جز اینکه لج منو در میارن

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد